لره میره پیش خدا میگه :خدایا چرا منو افریدی؟
خدا رو میکنه به فرشته ها و میگه:
مگه نگفتم اگه خاک اضافه اومد مسخره بازی در نیارید
ترکه از بم میاد بهش میگن دلخراش ترین صحنه ای که دیدی چی بود؟میگه:داشتم یه کودکو خاک میکردم هی میگفت عمو من زنده ام
لره ميره غارحرا،جبرئيل بهش ميگه: اقراء؟
لره ميگه يعنى چى؟
جبرئيل ميگه يعنى بخوان!
لره ميگه: بارون بارون بارون هى...
هنگامی که لر افریده شد و فرشتگان امدند که سجده کنند خداوند فرمود: فرار کنید سنگ دستشه
لره ميره خونه داداشش بلد نبود بره توالت فرنگي تو گلدون ميرينه .. خاك ميريزه روش . بعد از يه مدت داداشش بهش زنگ ميزنه ميگه: توف تو روحت.. فقط بگو كجا ريدي كه 3 تا خونه عوض كرديم هنوز بوي ريدنت مياد
شب اول قبربه لره میگن امام اولت کیه؟ میگه امام خمینی بهش میگن احمق امام علی هست لره میگه به قران فکر کردم از کمیته امداد اومدی
به یه تنبل میگن انگیزت برا خودکشی چی بود؟ میگه حوصلم نمیشد نفس بکشم
..
میگ میگ توسط مردان غیور لر در کوههای دنا شکار شد
یه روز یه نفر میره زندان میبینه یه نفر میگه 367 بعد همه میخندن . یه نفر دیگه میگه 345 دوباره همه میخندن . میگه دارین چیکار میکنین؟ میگه ما اینقد جوک گفتیم برا همدیگه , دیگه فقط عددشو میگیم میخندیم. اونم میگه 1546 و همه میخندن میگن: جدید بود تا حالا نشنیده بودیم.
یه نفر میره مسابقه 20 سوالی و میگه: جانداره؟میگن بله.میگه مری هم داره؟میگن بله. میگه جاندارمریه؟
اصفهانیه تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم...افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقد حرص ماشینتو میزنی نفهمدی دست چپت از مچ قطع شده...اصفهانیه یه نگاه به دستش کرد گف:یاحضرت عباس ساعتم
از غضنفر میپرسن, نظرت راجع به نوشابه چیه؟ میگه: نوشابه آب داره, گاز داره, یه خط تلفن هم بزنن دیگه عالی میشه.
قبض آب غضنفر زیاد میاد
به بچه هاش میگه ، فردا که رفتم پرینت آب رو گرفتم
معلوم میشه کی هی میره دستشویی
یه بار یه مسلمونه از یه مسیحی ه میپرسه چرا شما انقدر پولدارید ؟
مسیحی ه میگه خدا چک کشید داد به مریم، مریم داد به عیسی اونم تقسیم کرد بین ما، حالا شما چرا انقدر بدبختین ؟؟؟
مسلمونه میگه والا خدا چک کشید داد به محمد،محمد داد به علی، علی داد به حسن، حسن داد به حسین، حسین داد به سجاد، همینطور تا رسید به آخرین نفر که حالا هم غیبش زده
هی میگن... شاید این جمعه بیاد شاید اون جمعه بیاد
جمعه هم که بیاد بانک تعطیله
اصفهانیه به بچش میگه برو از همسایه نون بگیر شام بخوریم پسرش میره و میاد و میگه همسایه گفت نون نداریم.اصفهانیه میگه خاک بر سر خسیسش مرتیکه بی جنبه .عیب نداره بابا جون .برو از یخچال خودمون نون بیار شام بخوریم
بچه لره تو بغلش میشاشه، لره هم بچه شو میزاره زمین میرینه روش
دختر لره بافتنی میبافت و میگوزیدبهش گفتن:چرامیگوزی؟گفت:ننم گفته:وقتی میبافی یکی زیر،یکی رو،یکی ول کن
روز عروسی لره بهش میگن بابات مرده.میگه میبینی ان بازیهای بابامو؟؟!!!
لره دو هزار تومنی پیدا میکنه، میندازه دور میگه: من از این شانسا ندارم
لره زنگ ميزنه به دوست دخترش ميگه: شهناز فردا بيا، خونمون خاليه. فردا دختره مياد، هر چی در ميزنه هيچكی در رو باز نميكنه
یارو سراسیمه میرسه به ترکه میگه: کجایی داداشتو مار زد مرد. ترکه میگه: از جلو زد یا از پشت؟ میگه: خب,,, از پشت ترکه میگه: آهان, پس ماره مقصره.
به ترکه میگن درو ببند بیرون سرده.. میگه : حالا من درو ببندم بیرون گرم میشه؟؟
ترکه زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي خواستم
به ترکه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!
لره میره اونور خاکریز دستشوئی کنه،تو همون حال میبینه دو تا فرشته دارن می برنش بالا!میگه:چی شده خواهر ؟ میگن:رو مین ریدی برادر
اصفهانیه میره مکانیکی، به تعمیرکار می گه: ۱ قطره روغن تو موتور، ۱ لیوان آب تو رادیات، ۱ لیتر بنزین تو باک بریز. تعمیرکاره می گه: لاستیکتم کم بادس! می خوای توش بگوزم؟
تركه با ماشين قراضش ميزنه به يه ماكسيماي نو .با هزار زور وزحمت از راننده رضايت ميگيره. تو 4راه بعدي دوباره ميزنه به همون ماكسيما .سرشو از ماشين بيرون مياره ميگه :برو برو منم
لره و ترکه کنار رودخونه کله پاچه میشستن،کله رو آب میبره.ترکه واسه کله علف تکون میداد،لره گفت بیا بابا، پاهاش دست منه.نمیتونه فرار کنه
یارو ميره به يكي خبر مرگ مادرش رو بده، بهش ميگه: يه شتري بود كه در خونه
همه ميخوابيد!؟ يارو ميگه: خوب؟ ميگه: اين دفعه رو ننه تو خوابيد
ترکه به پسرش میگه اگه خواستی زن بگیری از آشناها بگیر!مثلا ببین داییت رفته زن داییتو گرفته،عموت با زن عموت ازدواج کرده،اصلا خود من با مامانت ازدواج کردم
تهرانيه داشت واسه ابادانيه خالي مي بست مي گه من يه سگ دارم وقتي مياد خونه در مي زنه .... ابادانيه مي گه : ولك مگه سگت كليد نداره ؟؟؟
ترکه از اردبيل با ماشين مياد تهران و بر مي گرده. دوستش ميپرسه راحت رفتي و اومدي؟ ترکه ميگه: والا موگع رفتن که خوب بود، اما موگع برگشتن، گردنم تا اينجا خشك شد
هواپيما داشت سقوط ميکرد. همه داشتن جيغ ميزدن به جز !ترکه ازش میپرسن تو چرا ساکتی؟ ميگه: ماله بابام که نيست بذار سقوط کنه
نظرات شما عزیزان:
تاریخ: پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:
,